محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 3 روز سن داره

زيباترين عيدي از طرف خدا

40 روزگی

سلام عسلم امروز روزه که در کنار هم زندگی میکنیم .....ولی این مدت اینقدر سرم شلوغ بود و درگیر تو بودم انگار همین دیروز دنیا اومدی....الان که دارم برات مینویسم به زور خوابت برد نمیدونم کجات درد میکرد که بیتابی میکردی بلاخره خوابت برد ...بارونم داره میاد خیلی شدید بود ولی الان داره نم نم میباره امروز من و مامان بزرگی بردیمت حموم و یه حال حسابی بهت دادیم وقتی که آب میریزم رو کمرت خیلی دوست داری و پاهاتو صاف میکنی و گاهی هم میکوبیشون به آب با دستاتم سفت لبه وانو میگیری اینم یه عکس از حموم چهل روزگیت ...قربونت برم که اینقدر ناز خوابیدی آخه همیشه بعد حموم تخت میخوابی ناز گل مامان امروز احساس میکنم که برابر بیشتر از روز اول دوست دا...
15 ارديبهشت 1391

یه جشن کوچیک

پسمل گلم سلام امروز یعنی 11 فروردین 91 من و بابایی به مناسبت ورودت یه جشن کوچولو گرفتیم قرار نبود که جشنمون کوچولو باشه ولی چون تعطیلات نوروزی بود و همه مسافرت رفته بودن جشنمون خودمونی شد البته تو این جشن خاله جون و مامان بزرگ ( مادر مامانی) - مبینا و احسان(بچه های خاله جونی)-ژینا و آروین(بچه های دایی جونی) - دختر خاله نسیم و دو تا عمه جونیا بودن                بابایی زحمت کیک تولدو کشیده بود ولی چون از سر کار اومدنی گرفته بود کمی عجله ای شد....دختر خاله نسیم و خاله جون هم زحمت بادکنکا و شمع و بقیه چیزا رو کشیدن.....بالاخره دست همه درد نکنه زحمت کشیدن   &nbs...
13 ارديبهشت 1391

6 فروردین....یک روز زیبا

                               سلام عزیز دلم ....سلام ببخشید که دیر اومدم آخه تو این مدت سرگرم تو بودم وقت نمیکردم سری به اینجا بزنم یکشنبه ششم فروردین ساعت پنج صبح به همراه بابایی و خاله و مادر بزرگی رفتیم بیمارستان آتیه ساعت شش تشکیل پرونده دادیم و منتظر خانم دکتر شدیم ...من اولین نفری بودم که باید جراحی میشدم یعنی شما اولین نی نی بودی که اونروز دنیا اومدی ساعت نزدیک 9 بود که خانم دکتر اومد و عمل سزارین شروع شد        ساعت 9 صبح روز یک شنبه ششم فرو...
11 ارديبهشت 1391

عیدت مبارک ناز گلم

عشق زندگی ما سلام چند ساعتی بیشتر به تحویل سال نو نمونده......... سال داره نو میشه و زندگی ما هم داره نو میشه و با تحویل سال تحول بزرگی هم توی زندگی ما ایجاد میشه و اون چیزی نیست جز اومدن تو پیش ما عزیزم                          و اما سال گذشته ......... محمد امین عزیزم سال90  سال خیلی خوبی برامون بود من تونستم مدرکمو بگیرم......... خونمونو عوض کردیم و تو الان میتونی برای خودت اتاق داشته باشی........ بابایی هم دیگه داره درسش تموم میشه یعنی الان ترم آخره.......... و مهمتر از همه خانواده ی دو نفره ی م...
1 فروردين 1391

پای دردودل محمد امین (1)

    سلااااااااااااااااام ... دوستان...هم سن و سالان یکی کمکم کنه هشت ماهه این چشای من خواب نداره وااااااااای خسته شدم دیگه خدا جون تا کی باید بجای لالا گنجیشک با صدای سمفونیه زیبای بابایی خوابم ببره؟  (خرو پف) این مامان خانم رو هم که بیخیال به این صداها عادت داره انگار که داره مورتزارت گوش میده که همچین با آرامش خوابیده .... بزار بیام نشونتون میدم بیخوابی یعنی چی ... مردم آزاری یعنی چی...    این که هیچی... بابایی خوبه من پا تو کفش شما کنم ....خوشتون میاد... آخه پدر من مگه شما کریر  ندیده ای ... آخه من چی به شما بگم... از دار دنیا یه کریر واسه ما خریدی به اونم...
15 اسفند 1390

دلنوشته

      عزیز دلم سلام       امروز تازه روزهای اول از آخرین ماه سال و همچنین آخرین ماه از این دوران زندگیه توست و به زودی تغییروتحولی توی روند زندگیت ایجاد میشه پس نهایت استفاده رو تو این یک ماه باقیمون ده ببر که دیگه این روزا تکرار نمیشه...    پسر گلم چند روز پیش که رفتیم دکتر خیلی خوشحال بودیم ولی خوشحال تر هم شدیم  چون قبلش که سونو رفتیم توی هفته ی 30ام زندگی جنینیت هزار ماشالله 1720 گرم وزنت بود و همه چی عالی چهره ی نازت رو هم دیدیم صورت گردو تپلی داشتی خیلی ناز بودی...خلاصه که کلی به دلمون نشستی... بعد هم تو مطب صدای قلبت خیلی &n...
8 اسفند 1390