سلام
خیلی وقته که فرصت نشده اینجا سر بزنم و کم کم داشت پسورد رو هم یادم میرفت و حالا اومدم با کل خاطرات یک سال تو یک پست آخر سالی
سلام
خیلی وقته که فرصت نشده اینجا سر بزنم و کم کم داشت پسورد رو هم یادم میرفت و حالا اومدم با کل خاطرات یک سال تو یک پست آخر سالی
**بهـــــــــــــار
نوروز 94 من و پسری با هم بودیم شهرستان , که آقای پدر زیاد نتونست با ما بمونه و برگشت سر کار و ما موندیمو خودمون با چندتا از عکسامون تو کوه و بیابون
خـــــــاله پســــــــر و محمــــد امیــــــــــن شجــــــــــــاع
خـــــــــــاله پســــــــــــر و محـــــــمد امیـــــــــــــن و ...
و پس از این تفریحات سالم برمیگردیم خونه
محــــــــــمد امیـــــــــــــن و طــــــلا خــــانوم
محــــــــــمد امیـــــــــــــن و ماســــــــــوله و بارون
و باز
محــــــــــمد امیـــــــــــــن و ماســــــــــوله و بارون و یه اسب نــــاز
و
و بعد محمد امین میرسه تهران-آبشار تهران
و
و
و
** تابســــــــــتان
شب و روز محمد امین شده اسکیت و فوتبال , خیلی علاقه داره ... تابستونشو با کلاس اسکیت و فوتبال تو چمنا سر کرد و خیلی راضی و
خوشحال بود ... البته امین فقط شش جلسه تونست تو کلاسای اسکیت شرکت کنه ولی با این وجود خوب تونست یاد بگیره و همیشه از خاطراتش با آقای استاد میگه
و منتظر شروع دوباره کلاسهاست.
البته محمد امین تو روزای گرم تابستون من رو هم همراهی میکرد و به قول خودش باید میرفت سر کار
و خوب علاقه زیادی هم به کمک کردن به دیگران داره و به قول خودش مهببونه(مهربونه) , اینم از کمکاش به من
آقـــــــــــای شیــــــمیـــــــــست مهبــــــبـــــــــون
**پاییـــــــــــــــز
محمد امین عاشق دریاست ولی باهاش شوخی نداره از 3 متری دیگه نزدیکتر نمیره
و در کل ازش بپرسی کجا بریم میگه تاب سرسره دریا
مهـــــــــر 94-چالوس یه روز بارونی
و
....
و یه روز آفتابی
...
...
** عشق من بسان دریا باش تا عزیزانت از با تو بودن لذت ببرند و آنهایی که لیاقتت را ندارند در تو غرق شوند**