این روزهای محمد امین
سلااااااااااااااااااااااااام دوستای گلی که منو محمد امین رو تنها نمی ذارید ...
و اما این روزها ...
این روزا روزای قشنگیه ... فرشته ی کوچولوی من داره لحظه های قشنگ و پر هیجانی رو پشت سر میذاره...هر روز داره چیزای جدیدی رو کشف میکنه...محمد امین دیگه یاد گرفته سر از لابه لای سیب زمینی پیازا و قابلمه ها در بیاره ... جای آبکش رنگی ها رو هم یاد گرفته...چند روزیه عسلم یاد گرفته بگه به به یا به با ( البته منظورش باباش نیست ) امروز محمد امین حدود 10 ثانیه تنهایی بدون کمک من ایستاد ... لحظه های زیبایی واسه من و پر هیجانی واسه اون بود , گلکم داشت پاهاش میلرزید ولی تونست خودشو کنترل کنه و بایسته... شب هم دوباره این کارو تکرار کرد وقتی بعدش میشینه کلی ذوق میکنه و خودشو میندازه تو بغلم , نازگل من به خودش میباله که تونسته بایسته...ومن منتظر اون روزی که بدو بدو بیاد تو بغلم
دوستون داریم ( منو محمد امین)