محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

زيباترين عيدي از طرف خدا

تونستم بایستم.....( مبل هم کمکم کرد)

1391/10/20 18:27
نویسنده : مامی جون
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

اول یه توضیح کوشولووووووو

چون اینروزا اینترنتمون قاطیه مجبورم حالا که سر حال شده و فعلا با ما شوخی نداره چند تا خبرو با تاخیر بنویسم. . . البته با تاریخ

.

.

.

.

16 آذر

امشب همش از لباس مامان می گرفتم و میخواستم بلند شم اونم بلندم میکرد و میذاشتم تو بغل خودش من دوباره میومدم پایین و REPEAT نیشخندنیشخندنیشخند

که بالاخره مامی خسته شد و در رفت....................... منم نا امید نشدم از لبه ی مبل گرفتم , خیلی سخت بود ولی من تونستم  , لبه ی مبلو گرفتم و ایستادم زبان ایستادن جالبتر از نشستن بود نگاهم افتاد به مامان بابا . . . . . .

مامان تعجب

بابا تعجب

من نیشخند

همگی دور هم خندهخندهخنده

حالا من علا قه مند به این حرکت قهرمانانه شدم و هر روز تکرارش میکنم .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

nasim
25 آذر 91 18:45
وااااای افرین چه جیگر میشی واستادنی.خییییییییییییلی دوست دارم ببینمت.