نیم وجبی ؟...نه!!!....نیم ساله
خوشمزه ترین موجود هستی سلام
خببببببببر......خببببببببر
نیم ساله شدی...امروز ماهت تموم شد
هیییییییییییی چه زود گذشت...انگار همین دیروز بود به شوق اومدنت همش دوست داشتم برات برم خرید...( بین خودمون بمونه...مامانا کلا عاشق خرید رفتنن)
چه روزایی بود....چه شبایی که دیوونمون نکردی...کاری کرده بودی که در هر شرایطی ( سر پا...سر سفره...سر صحبت...کلا سر هر چیزی ) خوابمون میبرد....ولی حالا 2 هفته ای میشه که مرد شدی دیگه شبا تنهایی میخوابی البته چند بار اون معده ی کوچولوت گرسنش میشه.
الانم که من اینجام شما ساعت 10 شب لا لا کردی...فقط عزیزکم نمیدونم چرا 10 دقیقه بعد خوابیدن سروته میشی هیچوقت درست نمیخوابی...دستاتم باید همیشه بیرون از پتو باشه...
2 ماهی میشه یه آبشار جدید کشف شده...همین نزدیکی ها ...ولی هنوز هیچ مرواریدی توش دیده نمیشه
راستی خوشگلم شما خیلی خوش اشتها تشریف دارین...مربوط و نا مربوط هرچی باشه یه جا بند نمیشی و جیغ و دادت در میاد
علاقه ی شدیدی به بغل داری...مهم نیست کی باشه فقط یکی بچرخونتت...جدیدا یه صداهایی تولید میکنی نمیدونم چه علاقه ای داری صداتو نازک کنی...هر کی هم صدات میکنه لوس میشی میخندی و خودتو میندازی تو بغلم
عشق من! هر روز که میگذره تو زیباتر میشی ...بزرگتر میشی ...دل ما رو بیشتر میبری...و ما بیشتر عاشقت میشیم...دوست داشتن تو گفتنی نیست...به اندازه ی همه ی ناگفته ها دوستت دارم.